وقتی خدا با چیدمانش غافلگیرت میکند
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۲۳۱۴۶
خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ اینجا حوزه استحفاظی خداست… اینجا مرکز زمین است، جایی که خورشید طلوع و شعاع نورش را به عالم ساطع میکند، اینجا میتوان رد پای خدا را دید، اینجا محبت خدا جاریست.
هر لحظه سرود «لَبَّیْکَ اللّهُمَ لَبَّیْکَ» فضا را سرشار میکند و منی که پُر میشوم از شور و شعور و میگردم بر گِردش و کعبه نقطهای ایستاده است که همه در پیرامونش دایرهوار در گردش هستند درست مانند همه عالم که تسبیح به دست ستایش خدا میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در چشم بهمزدنی خودم را در میان جمعیتی میدیدم که متعلق به آن نبودم اما مانند قطرهای شده بودم که در اقیانوس رحمتش شنا میکردم، لباس احرام به تن داشتم و خود را از هر گونه خواستنی تُهی کرده بودم، خود را در میان آدمهایی میدیدم که زبانشان، فرهنگشان با من متفاوت بود اما اینجا زبان دل همه ما یکی بود، زبان دعا، اینجا همه آرزویشان این بود که نگاهشان در نگاه معشوق گره بخورد گرهای که با دندان هم نشود بازش کرد.
در این مکان بدون هیچ تعلقی در میان دستان خدا بودم
در این مکان احساس غربت نمیکردم و اینجا خود را بدون هیچگونه تعلقی در میان دستهای خدا میدیدم و این چه آغوش گرمی بود که من را اینگونه از خود بیخود میکرد.
گرما بیداد میکرد، حاجیان برای یافتن سایه بیتاب بودند اما برای من اینجا باران احساس بود که باید برای لحظه به لحظهاش سجاده میگشودم و نماز شکر میخواندم.
نمیدانم کدامین دعای خیر مردم شهرم راهم را به اینجا کشانده بود نمیدانم کدام کارم باعث شده بود که خداوند شخصا من را به چنین ضیافتی دعوت کند.
اینجا لهجهها و صداها و نجواها و زمزمهها در هم تنیده میشوند، هر کس با زبان خودش محبوبش را صدا میزند همهمه غریب و آشنایی کعبه را دربرمیگیرد و این منم که در میان هجوم لحظهها به تو دلخوشم پروردگارم.
گرمای سوزان
گرمای مکه تا مغز استخوان را میسوزاند و برای ما که همیشه در سرمای برف و خنکای آب بزرگ شده بودیم غیرقابل تحمل بود.
سرپرست کاروان توصیه کرده بود تا حد امکان روزها را استراحت کنیم و شبها به عبادت بپردازیم تا گرمازده نشویم و اعمال را از دست ندهیم.
دو سه روزی استراحت در داخل هتلهای سر به فلک کشیده مکه کلافهام کرده بود دلم میخواست کاری کنم حرف پدرم توی سرم میپیچید همان روزهایی که کنکور داشتم میگفت وقت برای استراحت بسیار است حالا هم من کنار قلب تپنده جهان اسلام ایستاده بودم و حس میکردم وقت برای استراحت بسیار است اینجا باید بیشتر بیاموزم و بیشتر تلاش کنم.
کلافگی باعث شد راهی لابی هتل شوم همزمان یکی از خانمهای کاروان را دیدم که قیافهاش در هم بود و خطوط روی صورتش نشان میداد دردی را تحمل میکند خوش و بشی کردیم اما حالش خوش نبود دنداندرد امانش را بریده بود اما ظاهرا دندانپزشک بیمارستان انصراف داده بود و کسی نبود که به داد مردم برسد.
خدا راه را نشانم داد...
انگار خدا دست گذاشته بود روی قلبم و راه را نشانم میداد، با همکاروانیام سریع خداحافظی کردم و خاطرجمعش کردم که به زودی دنداندردش درمان میشود بعد هم آماده شدم و خودم را به بیمارستان هلال احمر رساندم.
به نسبت تعداد مریضهایی که مراجعه میکردند فضای محدودی بود اما انگار جنس آدمهایش فرق داشت این را بعدا فهمیدم با یکی از مسئولان بیمارستان صحبت و خودم را معرفی کردم استقبال خوبی از من کردند و بلافاصله به اتاق دندانپزشکی راهنمایی شدم. یونیت سادهای که توسط خود بچهها سر هم شده بود داخل اتاق خودنمایی میکرد.
حالا من کنار خانه خدا دندانپزشک زائران شده بودم
هیچ وقت فکرش را نمیکردم در عربستان کنار خانه خدا آمپول بیحسی دست بگیرم و دندان پُر کنم، بیشتر از همیشه از شغلم احساس رضایت میکردم اینکه حاجیها یکی یکی میآمدند و درد دندانشان به وسیله دستان من آرام میشد روحم را جلا میداد خبری از جر و بحثهای داخل مطب نبود قلبهای همه اینجا مانند آیینه صیقل خورده بود.
بعد از تمام شدن کارم زائری مُزدم را با این جمله که خدا پدرت را بیامرزد داد، انگار دنیا را به من داده بودند و دیگر روی آسمانها قدم میزدم و خیلی خوشحال بودم که خداوند این توفیق را به من داده است که به زائران خانه خدا خدمت کنم از همه زائران میخواستم تا برای شفای مادرم که در بستر بیماری بود دعا کنند.
اینجا خبری از دستیار و پرستار نبود همه کارها را خودمان انجام میدادیم از استریل کردن وسایل دندانپزشکی گرفته تا نظافت حتی بعد از چند روز که ۲ نفر از همکارانم به بیمارستان آمدند از آنها خواستم به من هم اجازه دهند تا به عنوان دستیار در کنارشان بمانم.
کار دین و دنیای من اینجا با هم تلاقی پیدا کرده بودند
ای که میپرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مِهر نیست
عشق یعنی مشکلی آسان کنی دردی از درماندهای درمان کنی
در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی کاهش رنج بشر
ثواب تمام این روزها را به روح پدرم و همه شهدا و علیالخصوص سردار دلها شهید قاسم سلیمانی هدیه میدهم.
حس و حالم وصفناشدنی بود کار دین و دنیای من اینجا با هم تلاقی پیدا کرده بودند و قلبم پر از شور خدمت شده بود.
این دیگر شده بود برنامه هر روز من در مکه صبحها بعد از نماز و صرف صبحانه خودم را به بیمارستان میرساندم و گاهی تا بعدازظهر هم میماندم، شبها را هم برای راز و نیاز و خلوت با خدای خودم گذاشته بودم خیلی حرف با خدا داشتم تا به حرم میرسیدم در گوشهای برای خودم خلوت میکردم هر چه به نیمههای شب نزدیکتر میشدیم دیگر هوا هوای زیارت بود هوای بندگی و دلدادگی و هر کس به سبک و سیاق خود پروردگارش را میخواند و من هم فارغ از هیاهوی جهان به امنترین نقطه زمین پناه آورده بودم و با معبودم زمزمه عاشقانه میکردم.
گاهی در میان طواف خودم را به نزدیکترین نقطه ممکن به کعبه میرساندم لمس میکردم مکانی را که روزی ابراهیم نبی بر آن دست گذاشته است و اینجا بود که دیگر از خود بیخود میشدم و من میماندم و اشکهایی که نباید جاری میشدند و بغضی که در گلو رسوب میشد.
خدای مهربان من چه میشد بعد از بازگشتم دیگر این چشمها به غیر از تو کسی را نمیدید، چه میشد اگر این دستها که متبرک شده بودند به خانه خوبیها سوی کسی جز خودت دراز نمیشد، ای معشوق بینهایت من این اعضا و جوارح از این لحظه به بعد وقف تو باشد و وقف تو بماند.
پایان پیام/68024
منبع: فارس
کلیدواژه: مکه خانم دندانپزشک فارسانی خانه خدا حجاج
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۲۳۱۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مارتین آنسلمی در مسیر موفقیت؛ بیلسای بعدی آرژانتین کیست؟
خیلیها میگفتند و الان هم میگویند که چون هرگز بازیکن نبودم نمیتوانم مربی خوبی باشم. برای من مربی بودن به این معناست: داشتن یک ایده، یک مدل بازی. یک روش آموزشی که همهچیز را دربرگیرد. به کاری که انجام میدهید ایمان داشته باشید و سپس آن را به تیمتان ارائه دهید...
طرفداری | در دنیای فوتبال امروز، همهی نگاهها به سرمربیان جوان و خوشفکری دوخته شده است که معمولاً از پپ گواردیولا یا مارسلو بیلسا تأثیر گرفتهاند. در میان این مربیان، افرادی هستند که کمتر به آنها پرداخته میشود چرا که یا ملیت اروپایی ندارند یا در اروپا مربیگری نمیکنند. یکی از این افراد، «مارتین آنسلمی» آرژانتینی، سرمربی ۳۸ ساله باشگاه کروز آزول مکزیک است. او در روزاریو، سانتافه به دنیا آمد و دارای مدرک روزنامهنگاری است اما جز مقطعی کوتاه در تیم فرو، هرگز بازیکن حرفهای نبوده است.
آنسلمی اکنون در میانه یکی از هیجان انگیزترین داستانهای رنسانس حال حاضر فوتبال است. کروز آزول، در نیمفصل اول لیگ مکزیک شرایط سختی داشت و در بین ۱۸ تیم، در رده شانزدهم قرار گرفته بود. پس از آن که آنها فصل را با سه شکست آغاز کردند، باشگاه ابتدا ریکاردو فرتی، سرمربی تیم را برکنار و خواکین مورنو دستیارش، را جایگزین او کرد. مورنو در روزهای فوتبالش، ۱۲۰ بار برای کروز بازی کرده بود. با این حال، این تیم با مورنو تنها به پنج برد از ۱۴ بازی رسید که منجر به تغییر دیگری شد.
کروز آزول، مارتین آنسلمی را انتخاب کرد که به تازگی و بعد از یک سال و نیم هدایت ایندیپندینته دلوایه اکوادوز، از هدایت این تیم استعفا داده بود. باشگاه مکزیکی تحت هدایت تاکتیکدان آرژانتینی شروعی داشت که کمتر کسی میتوانست پیشبینی کند. لاماکوینا با کسب ۵ پیروزی و یک تساوی در هفت بازی، در صدر لیگ کلاسورا قرار گرفت. بهبود فرم آنها را میتوان به دفاع مستحکمی که فقط سه گل خورده و خط حملهای که ۱۰ گل به ثمر رسانده بود، نسبت داد.
قهرمانی در سن پایین آنسلمی تنها ۳۸ سال دارد اما مربی باتجربهای محسوب میشود. دوران مربیگری او در سال ۲۰۱۵ با تیمهای جوانان اتلتیکو اکسکرسیونیستاس و کامیسیون اکتیویدادس در آرژانتین آغاز شد. او سپس در تابستان ۲۰۱۶ دستیار گابریل میلیتو در اتلتیکو ایندیپندینته شد اما تنها تا پایان همان سال در این سمت حضور داشت. این مربی در ژوئیه ۲۰۱۷ در باشگاه اتلتیکو آتلانتا، تیم دسته دومی در لیگ اروگوئه دستیار سرمربی شد و نزدیک به یک سال در آنجا ماند تا اولین تجربه سرمربیگری خود را در یونیورسیداد کاتولیکا بیآغاز کند.
یک سال بعد، او به عنوان دستیار میگل آنخل رامیرز، به ایندیپندینته دلوایه اکوادور پیوست. هردوی آنها در دسامبر ۲۰۲۰ باشگاه را ترک کردند و سه ماه بعد بار دیگر در اینترناسیونال به هم ملحق شدند و این همکاری تا تابستان همان سال ادامه داشت. آنسلمی در ژانویه ۲۰۲۲ سرمربی تیم دسته اولی یونیون لا کالرا شیلی شد اما تنها چهار ماه دوام آورد چرا که این تیم فقط سه بازی از ۱۵ بازی با این مربی را بردند و ۴ شکست و ۸ تساوی ثبت کردند.
در ماه مه همان سال، او به ایندیپندینته دلوایه بازگشت، این بار به عنوان سرمربی تیم اصلی. این بار، آنسلمی از شانس خود نهایت استفاده را برد زیرا این تیم در شش بازی اول خود، پنج برد و یک تساوی کسب کرد. این مربی در اکتبر ۲۰۲۲، اولین جام دوران حرفهای خود را با شکست ۲-۰ سائوپائولو در فینال کوپا سودامریکانا (رقابتی همسطح با لیگ اروپا) به دست آورد. یک ماه بعد، با پیروزی ۳-۱ مقابل تیم «۹ اکتبر» در فینال، قهرمان کوپا اکوادور شد.
آنها فوریه و مارس ۲۰۲۳ دو عنوان دیگر نیز به دست آوردند و توانستند ایندیپندنته اسدی اوکاس (۳-۰) و فلامنگو (۵-۴ در ضربات پنالتی، ۱-۱ در مجموع) را در فینالهای سوپرکوپا اکوادور و رکوپا سودامریکانا (سوپرجام باشگاههای آمریکای جنوبی) شکست دهند. در همین حال، این مربی تیمش را به مقام دوم سریآ سگوندا اتاپای ۲۰۲۲ نیز رساند و پس از آن، در سریآ پریمرای اتاپای ۲۰۲۳ در صدر جدول قرار گرفت آنهم با آمار شگفتانگیز ۲۰ برد و سه تساوی در ۳۰ بازی!
با این حال، ایندیپندینته در سگوندا اتاپای ۲۰۲۳ فرم خوبی نداشت. آنها فقط در ۶ بازی از ۱۵ بازی خود پیروز و هشتم شدند. این تیم سپس فینال ترسرا اتاپای را در ضربات پنالتی باختند که ششمین بازی متوالی بدون برد آنها را رقم زد. پس از آن بود که آنسلمی باشگاه را ترک کرد. او سپس به مکزیک و کروز آزول رفت و هنوز در این تیم به کارش ادامه میدهد.
رویکردهای تاکتیکی پیش از اینکه به خط حمله پرفروغ کروز آزول بپردازیم، مهم است که بر میزان پیشرفت دفاعی آنها تاکید کنیم. قبل از آمدن آنسلمی، این تیم ۱.۷۱ گل در هر بازی لیگ دریافت میکرد که این رقم زیر نظر آنسلمی ۸۳.۶٪ درصد کاهش داشته. او تنها یک بار در هفت بازی از آرایش (۳-۳-۴) استفاده کرده و در دیگر بازیها با پنج سیستم مختلف در پنج مسابقه ظاهر شده است. (۱-۴-۱-۴، ۳-۴-۳، ۲-۵-۳، ۲-۳-۵ و ۲-۱-۴-۳)
در پنجره نقل و انتقالات ژانویه، آنسلمی بر خرید ۶ بازیکن تأکید داشت - کوین میر و لوئیس خیمنز در پست دروازه، کامیلو کاندیدو و گونزالو پیووی در دفاع چپ، لورنزو فاراولی در میانه زمین و گابریل فرناندز به عنوان مهاجم. این بازیکنان به ترتیب از اتلتیکو ناسیونال، نکاکسا، کلاب ناسیونال، راسینگ کلاب، دلوایه و پوماس به این تیم پیوستند. به غیر از دو دروازهبان، چهار بازیکن دیگر ۲۸ تا ۳۰ سال دارند و همین موضوع نشان میدهد آنسلمی به فاکتور تجربه برای کسب موفقیت آگاه است.
باوجود تغییرات متعدد در ترکیب، کروز آزول با توجه به شکل دفاعی و پرسینگ خود، از اصول مشابهی استفاده میکند که با نگاهی به مسابقات این فصل نمایان میشود. مثلاً زمانی که حریف در خط دفاع خود تصمیم به بازیسازی میگیرد، یکی از مهاجمان آماده میشود تا بازیکن صاحب توپ را پرس کند و سپس توپ به یک هافبک داده میشود تا حمله را سازماندهی کند. کروز آزول از یک خط دفاعی بالا استفاده میکند، دو بازیکن مسئولیت پرس را برعهده دارند و دو بازیکن عقب مینشینند تا در صورت ضدحمله، برتری عددی تشکیل دهند. یکی از مهاجمان نیز در جای خود باقی میماند.
زمانی که حریف در حمله نیز توپ را در اختیار دارد، تیم آنسلمی خط دفاعی ۵ نفره تشکیل میدهد، در حالی که دو هافبک نیز عقب میکشند. آنها جناح مقابل را باز میگذارند و با سوئیچ پرسرعتی، برتری در عمق خود را افزایش میدهند. با توجه به خط دفاعی سه نفره مورد استفاده تیم آنسلمی، بسته به اینکه دفاع تا چه اندازه میتواند توپ را پیش ببرد، این تیم میتواند با پخش کردن مدافعان میانی خود و بالا بردن مدافعان کناری، برتری عددی مورد نیاز را در خط میانی یا حمله ایجاد کند.
مفهوم بازیکنان دوندهی میانه میدان نیز به کروز آزول کمک کرده که بیشتر اوقات فضایی برای پاسهایی پیدا کند که در ابتدا غیرممکن به نظر میرسند. در کارهای بدون توپ نیز آنها یکی از قویترین تیمهای جهاناند. بنابراین، حملات کروز آزول بر اساس گسترش بازی، شروع با دفاع، دستیابی به برتری عددی در بخشهای کلیدی و سپس لمس توپهای پایانی بهطور دقیق است.
گفتوگوی خواندنی مجلهای آرژانتینی با آنسلمی:
«من هرگز رویای فوتبالیست شدن نداشتم. با وجود اینکه در فرو چند بازی انجام دادم اما فکر میکنم شرایط فوتبال بازی کردن را نداشتم. چند سال آنجا بازی کردم اما برای من، هدایت تیم چیزی است که از کودکی دوست داشتم. در دبستان و دبیرستان یک رهبر بودم. یادم میآید که در جام جهانی ۲۰۰۲ یا حتی قبل از آن و در ۱۵ سالگی به کسی گفتم که قرار است مربی فوتبال شوم. و او گفت که این غیرممکن است زیرا فوتبال بازی نکرده بودم و پاسخ دادم: "خواهید دید که مربی فوتبال خواهم شد." بنابراین، از کودکی رویایم کاملاً واضح بود.
مارسلو (بیلسا) همیشه مربیای بود که از او دفاع میکردم چون ما بیلسیستاها چنین هستیم و از او دفاع میکنیم. مهم نیست چه چیزی، اما باید از آن دفاع کرد، مثل یک دین است. یک نوجوان بودم که تیم ملی آرژانتین از جام جهانی حذف شد و به این خاطر در مدرسه با سایرین دعوا میکردم اما چرا؟ خب، چون هوادار نیوولز هستم و برای هواداران نیوولز، مارسلو همهچیز است. بعدها با تیمهای بیلسا و نیولز فهمیدم فوتبال چیست. چهار ساله بودم و تیم نیولز را از نزدیک میشناختم. این اولین چیزی بود که از ذهن یاد گرفته بودم و در مجلهای درباره او خواندم و به عکسها نگاه میکردم تا ببینم چه کسی در تیم درخشیده است.
حتی موتور سیکلتم را فروختم تا بتوانم به دیدن بیلسا در اسپانیا بروم اما آن موتورسیکلت مشکلات زیادی برایم به وجود آورد. مادرم مخالف خریدن موتور بود اما هنگام تردد با اتوبوس و خواندن در آن، سرگیجه میگرفتم. با اینکه از موتور میترسیدم اما خریدم. سپس برای سفر به اسپانیا آن را فروختم، بلیطها را قسطی گرفتم و رفتم. این فرصت را داشتم که به لزاما بروم تا یکی از تمرینات بیلسا را ببینم. در آن زمان در اتلتیک او درهای تمرین را به روی همه باز میکرد. بنابراین به تمرین رفتیم. تمرین را تماشا کردیم و سپس در حالی که بیلسا در فینال کوپا دلری ۲۰۱۲ بازی میکرد، تیم به مادرید رفت و ما هم به مادرید سفر کردیم. و یک روز قبل از آن، من در هتل منتظر او بودم، افراد زیادی آنجا حضور داشتند و او پیراهنی را برای من امضا کرد.
خیلیها میگفتند و الان هم میگویند که چون هرگز بازیکن نبودم نمیتوانم مربی خوبی باشم. برای من مربی بودن به این معناست: داشتن یک ایده، یک مدل بازی. یک روش آموزشی که همهچیز را دربرگیرد. به کاری که انجام میدهید ایمان داشته باشید و سپس آن را به تیمتان ارائه دهید و از آنها بخواهید تا آن را با تفاوتهایی که ممکن است در طول راه رخ دهد، انجام دهند. با برنامهریزی که شخص دارد، به نوبه خود موفق میشود. بنابراین همه اینها مستلزم داشتن ایدههای خوب، داشتن توانایی متقاعد کردن و داشتن انعطافپذیری برای درک این موضوع است و فراموش نکنید که باید زمینه را درک کنید و لحظه را درک کنید، و درک کنید که چه چیزی به هر فوتبالیست ضربه میزند و مشکلات را شناسایی کنید. همیشه وقتی یک برنامه بازی میچینم، به برنامهای که دوست دارم فکر نمیکنم، به کسانی که میخواهند آن را بازی کنند میاندیشم. وقتی به تیم فکر میکنم، در عین حال به فردی فکر میکنم که قرار است این کار را انجام دهد. خود را به جای طرف مقابل قرار میدهم تا سعی کنیم به بهترین نتیجه ممکن برسیم و در خدمت تیم باشد.
باید به این فکر کنم که بازیکنم چه احساسی خواهد داشت زیرا شما از او چیزی متفاوت میخواهید. همچنین باید به این فکر کنم که چگونه او را متقاعد و از او محافظت خواهم کرد. همه اینها، جدا از این که ایده میتواند بد باشد، باعث میشود که یک فوتبالیست متقاعد شود. این واقعیت که اندکی فوتبال بازی کرده بودم باعث میشد بیشتر ارتباط برقرار کنم زیرا با حضور در زمین بازیکن بودن را احساس کرده بودم. سوالات زیادی از خودم میپرسم که اگر فوتبالیست بودم از خودم نمیپرسیدم. اما ضرری ندارد، با سوالات به نتیجه میرسیم.»
تعریفات از موفقیت؟
«برای جامعه هواداران یا برای جهان، برنده شدن، موفقیت است. باید پیروز شوید تا بفهمید زیبایی برنده شدن دقیقاً همان چیزی است که تجربه میکردید و در آن زمان از آن لذت نمیبردید تا برنده شوید. وقتی برنده نشدم خوشحالتر بودم اما اکنون فکر میکنم همه چیز خیلی سریع اتفاق میافتد و به همین دلیل بردن را ترجیح دادم. هرگز برای برنده شدن تسلیم نمیشوم. هرگز، هر هزینهای که داشته باشد.»
از دست ندهید ????????????????????????
ژوزه مورایس: باافتخار مسلمان شدم و عضوی از یک خانواده ایرانیام آرنه اسلوت سرمربی جدید لیورپول لغو قانون رشد چگونه فوتبال ایتالیا را نابود میکند؟ بازیکن فرانسوی به دلیل عوارض واکسن کرونا از فایزر شکایت کرد!